داستانهای برگزیده
۶- مجرد
مجرد بود اما چراغ خواب اتاقش، خاطرات وحشتناکی داشت ؟ « رجبعلی محبی »
۹۱- هزار خاطره یک … هزار خاطره دو… هزار خاطره سه … فروخــ.. « محسن مریدی »
۹۷- دستهایش را گرفتم ولبخند زدیم . گوشش را با شانه اش خاراند .« مهناز سپهری »
۱۰۸- میخوامت… دست خودم نیس . د لامصب… الو قطع نکن… گه خوردم « احسان نفیسی »
۱۱۲- زن بیهوش بود
– واای چقد نازه
کاش سقطش نمی کرد
بی رحم « حامد علیپور »
داستانهای شایستهی تقدیر
(آثار منتخب در شایسته تقدیر، داستانهایی هستند که به خاطر رای ناکافی یا تعداد بیش از حد کلمات جواز حضور بین داستانهای برگزیده را کسب نکردند)
۲۴- بعد از سالها گفت دوستت دارم اما من خوابم می آمد . « ثریا »
۲۹- عکاسی میکردم. قبایش را روی دوربینم کشید ، من دختر بودم «مریم ضرابی»
۷۳- بعد عقدم شنیدم ناصر مفقودالاثر نشده از جنگ برگشته « صبا سلمانزاده »
۷۸- ۳۰۱۰
متقاضیان فرزند؛ دقت کنید! نمونههای فروختهشده را پس نمیگیریم. « نرگس محمدی »
۱۰۴- موها و بدنش می سوخت . آرزو کرد ، خرافات هم آتش می گرفت . « مریم سادات پور »
داستان برگزیده ی مخاطب ها دومین دوره
۶- مجرد
مجرد بود اما چراغ خواب اتاقش، خاطرات وحشتناکی داشت ! «رجبعلی محبی» (۵ رای)
۹۷- دستهایش را گرفتم ولبخند زدیم . گوشش را با شانه اش خاراند . «مهناز سپهری» (۵ رای)