داستان‌های برگزیده

۱۲۹ – شنبه
یکشنبه
دوشنبه
سه شنبه
چهارشنبه
دیدمش
جمعه «مهدی رئیسی»
۱۹۱ – مادر پشت خاکریزم، برمیگردم. این را پیرمرد برای زنش مینوشت.  «صبا سلمان زاده»
۴۲۴– بد خط-

با دست چپم برایت می نویسم: جنگ بالا گرفته.  «مصطفی توفیقی»
۵۹۰ – جلوی آینه ایستاد، سُرمه زد، جوانی مادرش بود «اعظم حمزه ای»
۶۴۰ – شب بود. مرد شیشه را پایین‌تر کشید…، در باز شد. «لیلا مالک»

داستان‌های شایسته‌ی تقدیر
(آثار منتخب در شایسته تقدیر، داستان‌هایی هستند که به خاطر رای ناکافی یا تعداد بیش از حد کلمات جواز حضور بین داستان‌های برگزیده را کسب نکردند)

۱۲۷- آهی کشید و در صندوق پستیش را بست.
مثل هر روز .  «مهدی رئیسی»

۲۹۵ – نوستالژیا

میان وسایل بجامانده ی مادر انگشتری پیدا کردیم . نا آشنا بود. «مهیندخت حسنی زاده»
۳۷۵ – پادشاه مرد. بعد ملکه دق کرد.من داستان یاد گرفتم. «مهدی زینالی»
۶۰۲ – دستش را دید، انگشتش نبود، برگشت، از لای کتاب بَرَش‌داشت. «اعظم حمزه ای»
۶۳۹ – باران می‌بارید. دختر خسته بود…، حلقه‌ را از کیفش درآورد.  «لیلا مالک»

 داستان برگزیده ی مخاطب ها سومین دوره

۴۲۵ – الو! کلانتری ام. نگران نشین. تصادف کردم. همه شون مُردن. ماشین سالمه. «مصطفی توفیقی» (۷ رای)