داستانهای برگزیده
۹۳- باباکرم … !
تلفن همراه مرد متوفی در جیب بارانیش زنگ میخورد.
احد رعنایی
۲۲۲- خبر قبولی هنگام شام، لقمه پدر هزار بار جویده شد.
علی کشاورز
۲۶۹- – حامد بیدارشو لباساتو بپوش برو
چرا؟
الان خانمم میاد!!!
نیما نیکبخت
۷۰۳- زری آمریکاست. بابک استرالیا، دیگه همه ملاقاتکنندگان سالمندان میدانستند.
کامبیز فرهادصفت
۲۱۷۵- پشت اتاق عمل، پدر آیتالکرسی را مضطرب غلط میخواند.
مسعود فریپور
داستانهای شایستهی تقدیر
(آثار منتخب در شایسته تقدیر، داستانهایی هستند که به خاطر رای ناکافی یا تعداد بیش از حد کلمات جواز حضور بین داستانهای برگزیده را کسب نکردند)
۸۸- قطره آخر را نوشید. به سمت سنگرها سینهخیز رفت.
کوثر بیاتی
۹۸۷- پای آخرین درخت خاکش کردم، الان افتاده تو خیابون.
محمد زندی
۱۱۴۹- نمیتوانست بمیرد، کودکش شیر میخواست.
مرضیه صالحی
۱۲۵۹- سه ماهه حامله بود.
قبل چهلم پدر برایش عروسی گرفتیم.
مصطفی خیری
۲۱۴۰- لبهای زن زمزمه میکند.
طناب هنوز دور گردن مرد است.
زیبا زیلایی